ماهانماهان، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 29 روز سن داره

روزهای من و نی نی

دوران شیرین بارداری

1391/1/11 19:55
نویسنده : مامان مهربون
207 بازدید
اشتراک گذاری

٣١/٤/١٣٩٠بازم خوابتو دیدم.الهی فدات بشمماچ.داشتم بهت غذا میدادم.وای که چه لذتی داشت.امروز بابا رفت عسلویهناراحت.

16/5/1390 رفتم سونوگرافی.با خاله فاطی.فهمیدم تو قندعسل من یه پسر گل هستی نمیدونی چقدر خوشحالم تورو دارم.خاله فاطی خیلی بیتابه بدنیا بیای.زنگ زدم بابایی کلی خوشحال شد .بیشترازهمیشه عاشقتمقلب.امروز اولین باری که شروع به تکان خوردن کردی خدارو شکر میکنم واسه همین رفتم سیدمحمد و واست دعا کردم

/1390/5/28/حرکاتت تندتر شده فدات بشم الهی دیونتم خوشمزه

10/8/1390 امروز سونو دادم یک کیلو و نیم وزنت بود گل پسرم تاج سرمبغل

20/8/1390 بابا دیگه نمیره عسلویه مرخصی پزشکی گرفته.بابا فست فود باز کرده.من پابه پای بابا الیاس دارم کارمیکنماوهبا این وضعیت شکمم خیلی اذیت میشم اما اونقدر عاشق باباتم که نمیتونم تنهاش بزارمچشمک

28/9/1390بیمارستان بستری شدم بدلیل دفع پروتئین خیلی وحشتناک بود زایمان طبیعی رو با چشم خودم دیدمگریهکلافه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)