بزرگوار
گل پسرم،قند عسلم خیلی دوستت دارم .اول اینو بگم که حسابی منو شرمنده کردی بعد از مسواک زدن میخواستی مسواکتو با خودت به تختت ببری،من اجازه ندادم و مسواکتو گرفتم ناراحت شدیو گریه کردی منم عصبانی شدم و داد زدم سرت و دعوات کردم گذاشتمت تو تختت و تو با اون حال گریه واسم بوس فرستادی الهی فدات بشم با این که دعوات کردم منو بوسیدی و من شرمنده شدم که تو بزرگوارتر از منی من از تو خیلی چیزا یادگرفتم عشق من امروز دو سال و چهارماهو دوروزته دعوت بودیم خونه پدربزرگت کلی با میکاییل و مانی بازی کردی عمه هاتم قربون صدقت رفتن خیلی دوستت دارن ...